به عنوان مثال در تمدّن کهن « مصر »، الهه ي « سيت » يا « شيث » به کلمه ي satan؛ يعني شيطان که نماينده ي نيروي شر است، نزديک است و مصري ها براي در امان ماندن از شرّ او، قرباني هاي زيادي تقديم آن مي کردند. در تمدّن هندي نيز شيطان، نقش زيادي در زندگي ديني مردم داشته است، آنها شيطان را « راکشا » مي ناميدند. يوناني ها نيز شيطان را « دي ات بولس » (D it Boles)؛ يعني معترض، مي خواندند. عبادت شرور و شيطان در برخي کشورهاي آسيايي رواج داشته و آنان شياطين شب را مي پرستيدند و کم کم تاريکي، نماد شر شد و نور، نماد نيکي و خير. در « بابل » و « آشور »، اسطوره ها درباره ي
درگيري خدايان خير و شر سخن مي گويند و در تمدّن « آفريقا »، هنوز هم جادوي « وودو » که تنها جادوي رسمي در جهان است، نوعي تقديس شيطان و راه به دست آوردن قدرت هاي خارق العادّه از طريق آن، براي تسلّط برخي مردم به شمار مي آيد. (2)
پينوشتها:
1- گنوسي ها: گنوسي کلمه اي يوناني الاصل و مشتق از « گنوسيس »؛ يعني معرفت و آگاهي است و در اصطلاح، رسيدن به نوعي کشف معارف والا را گويند. گنوس، جنبّش و فلسفه اي کهن و آميخته اي از عقايد يوناني، اسرائيلي و ايراني به شمار مي آيد. ر.ک: الموسوعة المسيرة، چاپ الندوة العالميّة، ص 1113.
2- عبدة الشّيطان، حسن الباش، ص 17.